vorojak-u

احساسی

vorojak-u

احساسی

درد دارد

درد دارد ... 



وقتی همه چیز 

 را می دانی ...
 

 

و فکر می کنند نمی دانی ...

 

 

و    

  

غصه می خوری که می دانی ...

 

 

و می خندند که نمی دانی ... 


نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ب.ظ

یکی بر زیگری نالان درین دشت
به خون دیگران آلاله می گشت

همی کشت و همی گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت



برادر خاص پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ

درد وقتی داره ک فکر کنه میدونی و حس کنی خدا کنارت نیست
خنده و کنایه زیاد مهم نیست
مهم اونه که باید بفهمه که یهو از راه میادو میفهمه یهو میبینیشو حس میکنی چقد میفهمتت و میفهمی خدا در همین نزدیکیست و برای تو یاور فرستاده

و می فهمی با نفهمیات از خودت دورش کردی و رنجوندیش..............
و نمی فهمی که حالا باید چیکار کنی
و می فهمی یک عمر چشم به راه اومدنش بودی اما نفهمیدی چطور وجودشو قدر بدونی..............
و می فهمی چقد سوختی.................
حتما حقم بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد