گم کرده ام تا خویشتن را در تو با تو
حیرانم آیا من خودم هستم و یا تو ؟!
حیرانی من بادبادک نیست اما
پر می کشد وقتی بخواهی هرکجا تو
من یا تو ؟ نه! در ساحت آئینه هامان
بسیار نزدیک است از من راه تا تو
من کیستم ؟ تصویر تنهایی و غربت
با غربت من نیز آشنا تو
در خویش آوای شکستن را شنیدم
وقتی نشستی رو به رویم بی صدا تو
من در غبار خویش گم می گشتم اما
اما گذشتم از کنار خویش با تو
من شاعر لبخندهای بی ریایم
و صاحب لبخندهای بی ریا ، تو ........................